من آخرِ جولای اومدم سیدنی دیگه. الان آخر اکتبرِ. کلِ یوم می شه 4 ماه سرپر. من دانشجوی ریسرچ هستم یعنی کلاس نداریم. باید بسرچیم و خودمون گلیمِ خودمون رو از آب بکشیم بیرون. اماااا یه ناخدا هست این وسط به اسمِ سوپروایزر که استرالیا پول میریزه تو شیکمش که کشتیِ تحصیلاتِ عالیهِ ما رو به مقصد برسونه! سوپروایزرِ من هم عمو مشتاقِ. کلاِ شخصیتِ گردی داره، یعنی زاویه دار نیست. ریلکسِ و هدف خدا از خلقتش این بوده که هی بره مسافرت و دانشجوهاش رو تو عسل غوطه ور کنه! ( خر و گل و این صحبتا!)
دیروز به قولِ اینا میتینگ داشتیم بهم گفت داره میره "برلین" برای میتینگ و یه هفته نیست!
نشستم حساب کردم کلا دو ماه به زور حضور داشته تو دانشگاه.
+ من اصلا غرغرو نیستم. این خاطره ها فقط واسه اینه که "اگه" بتونم خنده بکارم رو لبای شما :-) جدی می گم. حالا خنده داره؟ :-))))